من مسلمانم اذان می‌گویم

من مسلمانم اذان می‌گویم…
عشق را، با دو زبان می‌گویم.
بیت اول را وصیت کردم و…
مابقی را لیک‌ عیان می‌گویم :
الله اکبر…
الله اکبر…
اشهد ان لا اله الا الله…
اشهد ان محمد رسول الله…
اشهد ان علی ولی الله…
اشهد ان عزیز، دین از آن توست…
اشهد ان حبیب، جان بهای توست…
اشهد ان تو عشقی، عشق، عشق، عشق…
اشهد ان بهشت، ارمغان توست.
 
حی الی الصلاه…
سوی تو لیک، یا سوی الله..؟
حی الی الفلاح…
فلاح، بوسه از لبان توست.
قبله‌ام تو هستی و محراب، خانقاه من است…
قصدم از اسلام، کشف حجاب توست.
وای بر من،اگر بر خدای سجده کنم…
دین تو شناسم و بر خلاف، تکیه کنم…
هجر تو چشیدم و چکه، چکه فهمیدم…
رَبِّ من تو هستی و این اذان، از آن توست :
 
الله وااای اکبر و …
الله وااای اکبر…
اشهد ان عزیز، لا اله الا توست…
اشهد ان وجودم رسول…
اشهد ان جنونم ولیست…
اشهد ان که محراب، حجله‌گاه توست.

 

 

 

زمستان هزار و سیصد و نود و یک